صبر کرد..
صبر کرد...
اما نیومد...
خوابش برد..
از خواب که بلند شد، باز هم دختر نیومده بود!
اما تو جیباش دو - سه تا گردو بود..
تعجب کرد. رفت پیش یه عالمی تا بپرسه قضیه این گردو ها چیه...
عالم بهش گفت: اون دختر اون جا منتظرت بود اما چون تو خوابت برد اومد تو جیبت گردو رو گذاشت تا بهت بگه: بچه برو دنبال بازیت!
عاشق که خوابش نمی بره!!
.................
شده حکایت من و تو...
یه روزایی موقع نماز صبح خوابمون می بره...
عاشق نیستیم که! وگرنه از شدت شوق خوابمون نمی برد...
حالا جیب های من شده پر از گردو...
حالا ذهن من شده پر از بی حواسی...
پیامبر (ص) می فرمایند:
ارزش نماز به همان اندازه ایی است که حضور قلب دارید...
نکنه خواب بمونیم...
یه نگاهی هم به جیب هامون بندازیم...
چقدر عاشقیم؟!
...........
التماس دعا
یاعلی(علیه السلام)
ان شاءالله باور شهادت...
:: برچسبها:
دلاوران ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 5
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0